Date Range
Date Range
Date Range
Content on this page requires a newer version of Adobe Flash Player. آدرس ایمیل خود را وارد نمایید.
یک انسان منفی به دنبال مشکل است در هر فرصت و یک انسان مثبت به دنبال فرصت است در هر مشکل. در طی اقداماتی کاملا یهوییی و وسط امتحانات من داداشمو مزدوج کردیم در روز 26 دی ماه 93. عروس خانوم تقریبا آشنا هستن یعنی با مامانش حدود 15 سالیه که دوست هستیم و عروس خانوم و خواهرش رو که دو قلو هم هستن از حدود 8 سالگی میشناسیم.
Every thing FROM Every where. این مطلب متعلق به دوست و خواهر عزیزم یاسی هست که دوستی مون از اولش جادویی بود! برگ هایی از دفتر صداقت.
سلام به دوستان و خوانندگان عزیزم . خیلی وقته نیومدم و براتون ننوشتم اون هم به خاطر مشکلات کوچیک و قابل حل . تعریفی زیاد دارم تو این مدت که نبودم بچه ها رو فرستادم تهران و خودم خونه والدینم بسر می برم . و کلنگ بنا هم افتاده تو خونه ما و تمام نمیشه . امروز بعد مدتها وعذه وعیییید کاشیکار امده و مشغول کاشی کاری دیوار اشبزخونه هست با لبی خواهرم امدم و تایب برام سخته بهش عادت ندارم . ان شاالله بل لب تاب خودم بیام بست میزارم . من مانده ام تنهای تنها. دچار احساسات دو گانه شدم . هم فشار روانی از دوشم بزداشته ش.
پر از رنگ! من فکر میکنم کسانی که لبخند روی چهره شون دائمی شده و خاطره ی دیگران ازشون لبخند زیباشونه خوشبخت ترین آدمای روی زمینن. دوست داشتم من هم جزء این دسته آدمها میبودم. تاريخ دوشنبه ۱۷ فروردین۱۳۹۴ساعت ۲۱ بعد از ظهر نويسنده fati-ma. یه فیلم خوب! چی بهتر از این! گاهی وقتا آرزو میکنم کاش چشمام ضعیف بودن و وقتی تو خیابون راه میرفتم از دو متریم به انورو تار میدیدم! حیوان خانگی یا همان Pet! واسه نگه داشتن .
پوری و سوری در سرزمین عجایب. اینجا از خاطرات و اتفاقات جالب زندگیم مینویسم. در صورت نیاز رمز آنرا از نویسنده مطلب دریافت نمایید. چقدر اینجا خاک گرفته بود به خودش. چقدر دلم تنگ شده بود برا اینجا. من برگشتم با کلی اتفاقای بزرگ و کوچیک.
مراقب شجاعت توی دستات باش قبل اینکه قطره قطره از لای انگشتات بچکه سریع ببلعش و بعد تا آخرش برای رویاهات ریسک کن.
نامه هایی به تنها رفیقم . دارن شان همیشه جزو یکی از نویسنده های محبوبم بوده. بالاخره با کتاباش یه زمانی شب ها رو بیدار موندم و روزها منتظر کتاب بعدی مجموعه هاش بودم. به هر حال اگه بخونید و نظرتون رو بهم بگید خوشحال میشم. ترجمه مطمئنا بی نقص نیست و اگه اشکالاتش رو به من گوشزد کنید بهم لطف کردین. این داستان را در مجله اینترنتی شگفتزار بخونید.
نوشته های یک ناشناس فراری - رهگذر. To Paniz, An angel who came late and gone soon. So I finally write to you, am I not? From the depth of my hearth. with all I feel at this moment. We are not my dear. I know I am selfish and yes I am, because I get hope everytime I saw you, or talked to you. بهر آرام دلش تحریر کرد. تارو پود این جهان را سخره کرد خنده ای زد بر همه احوال درد.
واقعا موندم چه ملتین اینا. خب من اولش اعتقاد داشتم به. ولی بعدش که فک کردم. خودمو این روزا دارم خوب میشناسم. نمیدونم اسم این فکرای مسخره رو چی بزارم. من ادم نیستم حیونم نیستم. ولی احساس هم ندارم سردم بی روحم. و بدتر از همش اینه که خودم کاملا خودمو میشناسم. من از اون ادمایی نیستم که از تاریکی بترسم تاریکی بهم ارامش میده.
ღو خدایی که در این نزدیکیستღ. روی ستون فقرات گل یاس. تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ. ام را لحظه ای از خود جدا. چون نه می تواند پرواز. می زند پی در پی.
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم. کتابیه که باید خوند! بعضی جاهاش خیلی شباهت داشت به وضع جامعه ی ما. نقد و بررسیشو تو این وبلاگ.
Forgot Password or Username? Deviant for 8 Years. Deviant since Mar 20, 2007. This is the place where you can personalize your profile! By moving, adding and personalizing widgets.